۱۳۹۰ دی ۱۹, دوشنبه

تابو و بت شکنی مسیح (معصومه) علی نژاد



تابو و بت شکنی مسیح (معصومه) علی نژاد

جامعه و فرهنگ ایرانی در هرم قدرتی متجلی شده است که راس آن کل ساخت نهادها و تشکیلات قدرت و حاکمیت است و قاعده اش کل نفوس جامعه را در بر می گیرد که ذرات منفرد ناپیوسته ای هستند که قدرت مستقیما بر آنها اعمال می شود
در نتیجه هیچ نهادی رابط بین فرد و قدرت حاکم وتنظیم کننده قدرت نیست.
راس هرم اساسا برآمد حق حاکمیت عمومی انسان ها نیست، بلکه به علل و طرق
مختلف تجسم یک قدرت جدا از همگان یا منتزع از اراده ی انسان های عام بوده
است.یعنی قدرتی که از انسان عام واراده و بلوغ ذهنی و خواست و آرزو و منافع او نشات نمی گرفته است بلکه تنها بر انسان اعمال می شده است. بدیهی است که عین همین سلسله مراتب در ساخت معرفتی و اعتقادی افراد نیز متبلور بوده است.همواره یک عمل یا عامل برتر و فراتر وجود داشته است که بر عموم انسانها و طبعا"بر سرنوشت آنها مسلط باشد.نوع نگرش عجولانه و احساسی برخی ازدوستان و اپوزیسیون از نحوه پرسش گری و شکل و محتوای مصاحبه خانم معصومه (مسیح) علی نژاد با شاهزاده پهلوی مسبب شد تا جسارت کنم و نکاتی را از باب یادآوری اظهار کنم:
نویسنده این نگارش بر این باوراست که:مصاحبه های انجام شده و سئوالاتی که مطرح شد و هم چنین پاسخ های شفاف و قابل تامل شاهزاده رضا پهلوی از نوع شکل و محتوا بی نظیرترین و خالص ترین گفتمان دو جناح فکری بود . جای بسی حیرت است که بخش عظیمی ازاپوزیسیون و روشنفکران برون مرزی با نحوه پرسش برآشفتند.مگر غیراز این است که همیشه در طول تارخ فرهنگی و سیاسی ما باب سئوال همیشه مسدود و مطرود بوده بطوری که هیچ گاه زیردستان حق سئوال از بالا نشینان و حکومتی ها را نداشته اند. به راستی مبنای نگرش به انسان در فرهنگ سنتی ما چیست؟ فرهنگ انسانی همواره از راه نقد و نفی اصول و مبارزه، غنی و نو شده و تکامل یافته است، از آن جایی که استبداد حکومتی از هر نوع و شکلی که باشد، سلطنت موروثی و یا دینی و .....قبل از آن که به راس هرم قدرت انتقال یابد به شکل فرهنگی در نفوس جامعه رخنه می کند .بنابراین تا هنگامی که سنجش و ارزیابی وسیع و عمیق در آنچه خود داریم و آنچه از دیگری می‌خواهیم اقتباس کنیم پدید نیاید راهی به سوی اعتلای فرهنگی و تعیین سرنوشت ملی نیز گشوده نخواهد شد. پس بهتر است باب سئوال را نبندیم به هر شکل و محتوایی که می خواهد باشد. تنها راهکرد عبور از استبداد و شکستن تابوهای سنتی
گشودن باب سؤال و پرسش است. به علت عدم سابقه ذهنی و تاریخی ما ، این مفهوم رایج به تمام عرصه های حیات تعمیم داده شده بنابراین به محض زیر سؤال کشیدن و شک کردن از مرجعی همه احساس تزلزل و نگرانی می‌کنند.سقراط و افلاطون و ارسطو که پدران فلسفه یونان هستند از تردید در نظر و عقاید یکدیگر قدم به جلو گذاشته‌اند ، ریسک در سؤال و مطرح کردن پرسشی شک برانگیز است که باعث می‌شود که جامعه‌ایی پویا و زنده بماند در ضمن مسئولین حکومتی نیز زیر ذره‌بین استیضاح بر حذر نباشند ، در این راستا است که جامعه در نهایت به ترقی و پیشرفت ختم خواهد شد. از دید من پاسخ‌گویی شفاف شاهزاده و ابراز دید سیاسی ایشان فقط منشاء و عامل پرسش گر مسبب شده بود که بخش عظیمی ازمجهولات معلوم شود. پوشیده گویی و لفافه گویی می بایستی از این
فرهنگ مستبد زده برچیده شود چرا که بت پرستی و شخصیت پردازی جایی فرصت عرض اندام می‌یابد که ندای عقل و سؤال و تردید در آن جامعه خاموش شده باشد و جهل و تحجرآنگاه جایگزین خرد و تخصص می‌نشیند. ارزیابی سؤال‌های خانم مسیح علی نژاد اگر چه همراه با طعنه و محقوق بود و محتوای انتقادی داشت ولی در طول این چند دهه یکی از زیباترین و کامل‌ترین مصاحبه‌های شاهزاده رضا پهلوی بود، شکی بر این نیست که شاهزاده در این دو مصاحبه بخش عظیمی از دید فکری و سیاسی خود را بطور شفاف و عاری از پوشیده گویی اظهار داشت تا جایی که پیش از این مخدوش و کدر بود بنابراین اعتبار و حرمت شخصی و پیشینه ایشان به سبب پاسخ‌های داده شده فزون تر شد.می بایستی ما برای عادت کردن به پرسش ابتدا به خود حق پرسش باید عادت کرد، یعنی اول باید دریافت که هر کسی حق حضور و نظر و رأی و انتخاب و پرسش دارد از هر مرجع و قدرتی که باشد.نقد و انتقاد در این معنا مفهوم می‌شود که پایه ی مفروضات مورد پرسش قرار گیرد ، پرسش یعنی همان فکر را از سوراخ بیرون بکشیم و بکوشیم که به چالش در آوریم و با جامعه تطبیق دهیم. تفکر انتقادی سبب شفافیت بیان می‌شود و به روشن گویی می‌انجامد. کلی گویی ها و کلی نگری ها و موضع گیری های ژله ای را که فرصت طلبان یا محافظه کاران دارند مرور و به چالش می‌کشاند و باعث مشارکت عمومی
می‌شود کسانی از پرسش و تفکر انتقادی در هراس هستند که تصور می‌کنند همه چیزشان درست و کامل است و مو لای درز پندارها و رفتارها و گفتارهاشان نمی‌رود زیرا که خود را حامل حقیقت مطلق می پندارند و مصون از خطاها. اما در پرسش و تفکر انتقادی همیشه جایی برای احتمال خطا وجود دارد. خطاها در مشارکت عمومی و خرد جمعی اصلاح می‌شود.هفته‌ای که سپری کردیم مجموعه ایی ازنظرها و انتقادها را در رسانه ها شاهد بودیم ، پس اگر به نقد و پرسش کشیده می‌شویم از هر جناحی ، نهراسیم چرا که در شفاف سازی و در صراحت لهجه است دیوارهای تابو و استبداد درهم می‌شکند زیرا که پرسش اساس شک در همه چیز است ضمن اینکه حاصل شک در همه چیز هم هست بنابراین عادت به پرسش سبب می‌شود که به هیچ بهانه‌ای از نقد فردی و اجتماعی خود جدا و دور نشویم.شاهزاده مجموعه‌ای ازمجهولات را معلوم کرد.و بدون شک اعتبار شاه زاده و جایگاه فکری اش را اعلاترومحترم تر در بین سطوح جامعه کرد...

. جامعه ی ایرانی می بایستی بسط تفکر انتقادی و فرهنگ پرسش را « فرهنگی» کند، حتی در مورد مقدس ترین افکار پرده و پوشیده گویی جایز و روا نیست.اقتدار فکری و کلامی شاهزاده پهلوی نشأت گرفته از نحوه سؤال و به چالش کشیدن آن افکاربود.خانم علی نژاد زمینه ای را گسترانید تا چهره ی فراموش شده پهلوی متفاوت از قبل نمایان شود. این گفتمان نقطه ی عطفی خواهد بود در حرفه ی خبرنگاری.

پارسا جعفری

لس آنجلس

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر