۱۳۹۱ شهریور ۱۲, یکشنبه

هستي و چيستي اخلاق

استاد مصطفي ملكيان

اخلاق مجموعه دستورالعملهایی است كه موجب تحول و تبدل «خود» آدمی میشود و این تحول و تبدل «خود»، به نوبه خود، سبب میشود كه جهان به شیوهای نو احساس و تجربه شود. بنابراین، اخلاق ارتباط نزدیك و وثیقی دارد با انسانشناسی، معرفتشناسی، ووجودشناسی; بدین صورت كه سلوك و رفتار مورد تجدیدنظر قرار گرفته و اصلاح شده (اخلاق) منجر به پیدایش وضع و حال جدیدی در «خود» انسان میشود...
(انسانشناسی)، و این وضع و حال جدید سبب میشود كه انسان قدرت دیدن و دانستن (معرفتشناسی) جهان را به شیوهای مطابق با واقعتر (وجودشناسی) پیدا كند.
و اما از لحاظ محتوای اخلاق باید گفت كه اخلاق خلاصه میشود در سه فضیلت تواضع، احسان، و صداقت. تواضع به این معنا نیست كه عزت نفس خود را از كف بنهیم، بلكه به این معناست كه به خودمان چنان بنگریم كه گویی شخص دیگری هستیم، كما اینكه احسان بدین معناست كه به شخص دیگر چنان بنگریم كه گویی خود ماست، صداقت (كه، به نظر من، میتوان از آن به سحقطلبیز، هم تعبیر كرد) سعی در این جهت است كه اشیاء و امور را چنانكه بالفعل و دقیقا و واقعا هستند دریابیم و تلقی كنیم. دو فضیلت تواضع و احسان سبب میشوند كه خودمان و شخص دیگر را قابل تعویض و، به تعبیری، یكی بگیریم، یعنی ما را از «خود» شخصی و فردیمان رها و آزاد میسازند و، در واقع، تهی و خالی از «خود» و آماده دریافت اشیاء و امور، چنانكه هستند، میسازند; به بیان دیگر، این امكان را فراهم میآورند كه به اشیاء و امور رنگ خودمان را نزنیم، بلكه آنها را چنانكه هستند تلقی كنیم. بدین قرار، تواضع و احسان شرط لازم تحقق صداقت، همان فضیلتسوم،اند.
علم و عمل، یا دانایی و روش، فقط در كنار یكدیگر كارآیی دارند. همعنان و ملازم یكدیگرند. از آغاز، به هم نزدیكند و این نزدیكی، هرچه پیشتر میرویم، بیشتر میشود تا جایی كه آنقدر به هم نزدیك میشوند كه گویی به یكدیگر میچسبند و تشخیص آن دو از یكدیگر بسیار دشوار میشود.

برداشت از صفحه معنویت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر